شهید ناصر شهبازی



ناصر شهبازی در سال ۱۳۴۱ در کانون  گرم مذهبی و پیرو کتب سرخ تشیع در روستای یاس کند گروس به دنیا آمد.  اولین قدم های آشنای با دین و مذهب  را در داخل خانه  و تحت  تربیت و الدین خویش برداشت.عشق و محبت باطنی خانواده به مکتب و مذهب و اهل بیت یکی از مهمترین  عوامل رشد و پرورش شهید ناصر شهبازی بود .دوران تحصیلات ابتدائی  و راهنمای با موفقیت  در همان  زادگاهش و دوسال از دوره  متوسطه  از رشته اقتصاد را در  دبیرستان شهید منتظری زنجان  طی نمود . در اولین  روزهای شروع نهضت مردم مسلملن ایران فعالیتهای چشمگیری داشت .از  جمله بعد از آماده سازی عکس و پیامهای  امام  در کتابخانه روستا شبانه بخاطر همین موضوع دستگیر شد.
ناصر دارای نبوغ و استعداد  عجیبی بود به طوری که  موفق شد  در اوان کودکی قرآن  را بدون  معلم  و استاد یادبگیرد.لیکن برای تکمیل یافته های خویش در نزد مرحوم  شیخ عبدالله که یکی  از ون محل بود مشغول یادگیری کامل قرآن  این کتاب  آسمانی شد . از همان  زمان  که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود نماز و روزه این فریضه الهی را بطور کامل  ادا می نمود در دوران  شکوفائی انقلاب علاوه بر ادامه  تحصیل در زنجان در صف اول  مبارزه  با رژیم  شاهنشاهی بود  آنچنانکه  بعضی از روستائیان که او را در چنین حالی می دیدند مادرش را سرزنش  کرده  و از  او میخواستند ناصر را از  این کارمنصرف نماید ولی مادرش با کمال جرات و شهامت به آنها پاسخ می داد که من خودم به او گفته ام که علیه شاه آشکارا مبارزه کند.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ناصر  جز و اولین افرادی بود که جذب جهاد سازندگی شد مدتی در آن نهاد مقدس مشغول تلاش  و کوشش برای  خدمت  به مردم رنج دیده و مستضعف شد.
به دنبال شروع جنگ تحمیلی  عراق  علیه ایران  اسلامی ،ناصر به نیروهای چریکی شهید چمران پیوسته و با گروه  جنگ های نامنظم تهران عازم رویارویی با دشمنان در جبهه های نبرد گردید و تا سال ۶۰ همراه با هم رزمان خود در جبهه ها مجاهدت می کرد .پس از بازگشت به زنجان در سال ۶۰ برای تسریع در ادامه سیر الی اللهی اش،سپاه را برگزید و وارد این نهاد مقدس گردید آری او نیک دریافت که نزدیک ترین راه رسیدن به حضور محبوب ازلی از این معبر است ،پس پا به  دین معبر گذاشت  و لباس سبز پاسداران اسلام و حریم ایران اسلامی را به تن کرد گوئی  نوری  بود که از قلبش تراوش نمود ودر چهره اش متجلی شد.
ناصر بیشتر  اوقات فراغتش را با یادگیری و مطالعه  قرآن مجید و مطالعه کتب  مذهبی   علمی درسی و کمک  به خانواده  در کارهای منزل  گذراندن و همیشه مشوق اهل خانه  در ارتباط با مسئائل مذکور بود.در طول جنگ  تحمیلی  در عملیاتهای پیروزمند انه بیت المقدس  و الفجر ۴ خیبر بدر و والفجر ۸ کربلای ۱ و کربلا ی ۴ شرکت فعال داشت.در عملیات  وافجر مقدماتی از ناحیه  پا مجروح شده و بعد از چند روز  استراحت از بیمارستان  مرخص  شده  و مجددا بسوی  میادین نبرد با دشمنان  حرکت می نماید.
آری  مگر گلوله یا ترکش توان جلو گیری از مجاهدت شهید  رادارد؟


وجانبازی دلاور اسلام شهید ناصر شهبازی نیز از آنان بود که تا جان  در بدن داشت هیچ چیز  مانع سیر  و حرکتش نشد.
 ناصربا استقبال  از مستحبات و اجتناب از مکروهات و تشویق افراد خانواده به یادگیری و تلاوت قرآن کریم  و صحبت با اهل بیت  (ع) و در رابطه  با مسائلی چون محجوبیت ، متانت، صبوری  و استواری در برابر مشقت ها ،احترام و کمک به همدیگر همیشه  چون  استادی  گرانقدر و معلمی دلسوز بود. او ضمن اینکه  در برخورد  هایش  مسائل ریزرا در نظر داشت  و مناسب با حال طرف مقابل خود با اوبرخورد می کرد.
اما در کنار آن با داشتن روحیه  خوشروئی و مهمان نوازی  همه را از خود راضی  و خشنود نگاه می داشت.در ارتباط  با شهادت و روحیه  شهادت طلبی ،علاوه بر آنکه خود همیشه آماده و در آرزوی  رسیدن به آن  بود، خانواده اش  را نیز با تذکر دادن  به شهامت دوستان و هم  سنگرانش می آموخت که از ابتدا خود را صبر  و بردباری  و عادت دهند و به یاد داشته باشند که امکان  ملحق شدنشان به خانواده  های شاهد وجود  دارد.
حتی روزی بعد از شهادت سردار شهید احمد یوسفی که اوبه مرخصی آمده بود وقتی می شنود که متعلقه  شهید یوسفی در مراسم تدفین  همسرش سخنرانی نموده است روبه همسرش کرده  و می گوید که او نیز  باید بعد از شهادت  وی سخنرانی کند.
آری چنین است که برای  رسیدن  به مقام  شامخ شهادت فی سبیل الله بایستی که شهید گونه زیست و شهیدگونه  مرد ! خوشا  بحال  آنان که مردن را تاسی به مولایشان  حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با فرقی در خون  و گلوی بریده  از تیغ دون دشمن انتخاب کردند.
عملیات متهورانه وبی باکانه کربلای ۴ دری بگشوده بر روی  شماری از رهروان  عاشورا را از جمله ناصر شهبازی گشود. در هنگام  عروج خونینش  مسئولیت  اطلاعات و عملیاتی یکی از تیپ های لشگر ۳۱ عاشورا رابه عهده  داشت .وی  در تاریخ۶۵/۱۰/۳  دی ماه  در عملیات کربلای ۴ با اصابت  گلوله به فرق سر  و بیرون آمده آن از گلوی تشنه اش یا حسین یا حسین  گویان در کنار آب جزیره  بوارین از شهد شیرین شهادت سیراب  و به  وصال یار پیوست.


بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ 

گمان نکنید کسانى که در راه خدا کشته مى شوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزى مى خورند.

سلام به امام امت و ملت شهید پرور ایران، که من فرزند این ملتم و خانواده من در میان این ملت، پدر و مادر عزیزم، اول سخنم با شماست براى من گریه نکنید مخصوصا شما مادر عزیزم که خیلى هم شما را دوست دارم اگر اولاد حقیرتان سعادت شهادت داشت هیچ آزرده نباشید و افتخار نمایید که چنین فرزندى تحویل این جامعه داده اید که مردانه در مقابل ظلم و ستم ایستادگى کند در این راه از تقدیم جانش باکى نداشته باشد و ضمنا مگر خون ما از خون بهشتى ها و باهنرها و رجایى ها و . رنگین تر است.

برادرانم اگر مى خواهید روح من از شما راضى باشد مرا ببخشید و حلالم کنید. پدر و مادر عزیزم، از شهادت من ناراحت نباشید زیرا راه خود را شناخته بودم، حضرت على (ع) مى فرمایند: شهادت درى است از درهاى بهشت که فقط به روى اولیاء خاص خدا باز مى شود.

در آخر چند وصیت دارم و از شما مى خواهم حالا که لشکر اسلام به رهبرى امام خمینى به سوى الله پیش مى رود اسلحه افتاده مرا بردارید و در هر زمینه اى که مى توانید در راه پیروزى اسلام قدم بردارید و شما اى مادرم، چون کوه باش مانند کوه استقامت کن لحظه اى از نام و یاد خدا غافل نباش و شما اى خواهرانم زینب وار باشید و با ناملایمات دست و پنجه نرم کنید از تمام برادران و خواهران و دوستان مى خواهم اگر طلبى از من دارید، آزارى و یا حرکتى ناخوشایند از من دیده اید حلالم کنید. شما اى پدر و مادر، اگر جسد من بدستتان رسید هر کجا راحت بودید آنجا دفن کنید و اگر بدستتان نرسید به خاطر این مسئله اصلا ناراحت نباشید چون بودن و نبودن جسد من فرقى نمى کند بلکه اصل روح است.  


ناصر شهبازی در سال ۱۳۴۱ در کانون  گرم مذهبی و پیرو کتب سرخ تشیع در روستای یاس کند گروس به دنیا آمد.  اولین قدم های آشنای با دین و مذهب  را در داخل خانه  و تحت  تربیت و الدین خویش برداشت.عشق و محبت باطنی خانواده به مکتب و مذهب و اهل بیت یکی از مهمترین  عوامل رشد و پرورش شهید ناصر شهبازی بود .دوران تحصیلات ابتدائی  و راهنمای با موفقیت  در همان  زادگاهش و دوسال از دوره  متوسطه  از رشته اقتصاد را در  دبیرستان شهید منتظری زنجان  طی نمود . در اولین  روزهای شروع نهضت مردم مسلملن ایران فعالیتهای چشمگیری داشت .از  جمله بعد از آماده سازی عکس و پیامهای  امام  در کتابخانه روستا شبانه بخاطر همین موضوع دستگیر شد.

ناصر دارای نبوغ و استعداد  عجیبی بود به طوری که  موفق شد  در اوان کودکی قرآن  را بدون  معلم  و استاد یادبگیرد.لیکن برای تکمیل یافته های خویش در نزد مرحوم  شیخ عبدالله که یکی  از ون محل بود مشغول یادگیری کامل قرآن  این کتاب  آسمانی شد . از همان  زمان  که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود نماز و روزه این فریضه الهی را بطور کامل  ادا می نمود در دوران  شکوفائی انقلاب علاوه بر ادامه  تحصیل در زنجان در صف اول  مبارزه  با رژیم  شاهنشاهی بود  آنچنانکه  بعضی از روستائیان که او را در چنین حالی می دیدند مادرش را سرزنش  کرده  و از  او میخواستند ناصر را از  این کارمنصرف نماید ولی مادرش با کمال جرات و شهامت به آنها پاسخ می داد که من خودم به او گفته ام که علیه شاه آشکارا مبارزه کند.

بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ناصر  جز و اولین افرادی بود که جذب جهاد سازندگی شد مدتی در آن نهاد مقدس مشغول تلاش  و کوشش برای  خدمت  به مردم رنج دیده و مستضعف شد.

به دنبال شروع جنگ تحمیلی  عراق  علیه ایران  اسلامی ،ناصر به نیروهای چریکی شهید چمران پیوسته و با گروه  جنگ های نامنظم تهران عازم رویارویی با دشمنان در جبهه های نبرد گردید و تا سال ۶۰ همراه با هم رزمان خود در جبهه ها مجاهدت می کرد .پس از بازگشت به زنجان در سال ۶۰ برای تسریع در ادامه سیر الی اللهی اش،سپاه را برگزید و وارد این نهاد مقدس گردید آری او نیک دریافت که نزدیک ترین راه رسیدن به حضور محبوب ازلی از این معبر است ،پس پا به  دین معبر گذاشت  و لباس سبز پاسداران اسلام و حریم ایران اسلامی را به تن کرد گوئی  نوری  بود که از قلبش تراوش نمود ودر چهره اش متجلی شد.

ناصر بیشتر  اوقات فراغتش را با یادگیری و مطالعه  قرآن مجید و مطالعه کتب  مذهبی   علمی درسی و کمک  به خانواده  در کارهای منزل  گذراندن و همیشه مشوق اهل خانه  در ارتباط با مسئائل مذکور بود.در طول جنگ  تحمیلی  در عملیاتهای پیروزمند انه بیت المقدس  و الفجر ۴ خیبر بدر و والفجر ۸ کربلای ۱ و کربلا ی ۴ شرکت فعال داشت.در عملیات  وافجر مقدماتی از ناحیه  پا مجروح شده و بعد از چند روز  استراحت از بیمارستان  مرخص  شده  و مجددا بسوی  میادین نبرد با دشمنان  حرکت می نماید.

آری  مگر گلوله یا ترکش توان جلو گیری از مجاهدت شهید  رادارد؟

وجانبازی دلاور اسلام شهید ناصر شهبازی نیز از آنان بود که تا جان  در بدن داشت هیچ چیز  مانع سیر  و حرکتش نشد.

 ناصربا استقبال  از مستحبات و اجتناب از مکروهات و تشویق افراد خانواده به یادگیری و تلاوت قرآن کریم  و صحبت با اهل بیت  (ع) و در رابطه  با مسائلی چون محجوبیت ، متانت، صبوری  و استواری در برابر مشقت ها ،احترام و کمک به همدیگر همیشه  چون  استادی  گرانقدر و معلمی دلسوز بود. او ضمن اینکه  در برخورد  هایش  مسائل ریزرا در نظر داشت  و مناسب با حال طرف مقابل خود با اوبرخورد می کرد.

اما در کنار آن با داشتن روحیه  خوشروئی و مهمان نوازی  همه را از خود راضی  و خشنود نگاه می داشت.در ارتباط  با شهادت و روحیه  شهادت طلبی ،علاوه بر آنکه خود همیشه آماده و در آرزوی  رسیدن به آن  بود، خانواده اش  را نیز با تذکر دادن  به شهامت دوستان و هم  سنگرانش می آموخت که از ابتدا خود را صبر  و بردباری  و عادت دهند و به یاد داشته باشند که امکان  ملحق شدنشان به خانواده  های شاهد وجود  دارد.

حتی روزی بعد از شهادت سردار شهید احمد یوسفی که اوبه مرخصی آمده بود وقتی می شنود که متعلقه  شهید یوسفی در مراسم تدفین  همسرش سخنرانی نموده است روبه همسرش کرده  و می گوید که او نیز  باید بعد از شهادت  وی سخنرانی کند.

آری چنین است که برای  رسیدن  به مقام  شامخ شهادت فی سبیل الله بایستی که شهید گونه زیست و شهیدگونه  مرد ! خوشا  بحال  آنان که مردن را تاسی به مولایشان  حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با فرقی در خون  و گلوی بریده  از تیغ دون دشمن انتخاب کردند.

عملیات متهورانه وبی باکانه کربلای ۴ دری بگشوده بر روی  شماری از رهروان  عاشورا را از جمله ناصر شهبازی گشود. در هنگام  عروج خونینش  مسئولیت  اطلاعات و عملیاتی یکی از تیپ های لشگر ۳۱ عاشورا رابه عهده  داشت .وی  در تاریخ۶۵/۱۰/۳  دی ماه  در عملیات کربلای ۴ با اصابت  گلوله به فرق سر  و بیرون آمده آن از گلوی تشنه اش یا حسین یا حسین  گویان در کنار آب جزیره  بوارین از شهد شیرین شهادت سیراب  و به  وصال یار پیوست.


اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد ا رسول الله  و اشهدان  علیا ولی الله

وقاتلوهم حتی لات فتنه …… (سوره انفاق آیه۳۹ )

 الهی  برای من  این بس مایه عزت است  که  بنده  تو باشم  برایم  بسی فخر است که تو خدای من  هستی پس پروردگار ا تو  آنچنانی که من دوست می دارم  و از تو می خواهم که مرا آنچنان کن که  تو دوست  می داری.                      از مناجاتهای امام علی (ع)

خدایا ! ترا شکر گزارم از اینکه در جهالت و گمراهی بودم  و مرا هدایت  کردی و از اینکه  توسط  انبیاء عظام  و ائمه  اطهار (ع) انسانها را از جهل و نادانی به طرف نور ورو شنائی رهنمود شدی  خدایا تراشکر می کنم از اینکه امام امت  چنین بت  شکنی را خلق کردی و به همه  راهنمائی  انسانها بر گزیده و مردم ایران را که  زمانی غرق در فساد و بدبختی  بودند به اسلام عزیز و قران کریم دعوت نمود و لرزه بر اندام استکبار و کفر جهانی انداخت .

ای خدای بزرگ  ما از این شکر این همه نعمت عاجز و عاجزتریم  از دست  و زبان  که بر آید گز عهده شکرش بدر آید. پس ای خدای بزرگ این رعد و برق تکاند هنده وا سطوره تقوی و جهاد و فضیلت یهنی حضرت امام  خمینی که استکبار جهانی را به وحشت  و حیرت و غوغا افکنده  و پیروزی ستمدیدگان و نابودی  ستمگران  را نوید داده  است با قدرت لایزالت حفظ کن و تا ظهور وحتی در کنار منجی عالم بشریت حضرت  بقیه الله  الا عظم امام زمان  (عج) پایدار بدار.

واینک چند تذکرمهم که  همگی باید در نظر  داشته باشیم انشاء الله.

۱-به امت  شهید پرور و انقلابی و حزب الله  وامت امام  متذکر می شوم که همچون سابق   در جبهه های نور علیه  ظلمت  و تباهی حضور داشته  باشند و با شرکت در نمازهای  جمعه و جماعات مشت  محکمی بردهان مستکبرین  وکفار  و منافقین و ضد انقلاب بزنند  و متوجه  باشند که انقلاب اسلامی  در مراحل  حساسی  است  و اگر خدای  نکرده سستی شود  در دنیا و آخرت مسئول  خواهیم بود.

۲-شما ای رزمندگان اسلام  وظیفه و مسولیت شما  به مراتب بیشتر و مشگلتر از سایر قشر هاست ،سستی و کسالت را از  خود دور کرده  و با برنامه  های انسان ساز  اسلام  به  توانای و قدرت  خود بیفزاید و شما  که جان بر کف  گرفته اید و عاشق شهادت و لقا الله  هستید ابتدا سعی کنید  کتب  و معارف اسلامی را بیشتر مطالعه کنید  واوقات خود  را بیهوده صرف نکنید اگر وقت  داشتید هر روز  حداقل یک جز قرآن مجید نهج البلاغه خصوصا خطبه  186 و مفاتیح الجنان و توضیح المسائل  حضرت امام  را  مطالعه کرده  و خودسازی نمائید و سرباز خوبی برای آقا امام زمان  (عج) باشید.

۳-نگرانی ام  این است  که سستی  و تنبلی  ما را بگیرد و در کارها ودر  امر جنگ کوتاهی کنیم  که اگر چنین  کنیم  روزی بسختی پشیمان خواهیم شد  که کار از  کار کذشته است  پس  ای برادران بدانید  که این دنیا محل تن آسائی نیست  بلکه  محل متخلق به  اخلاق الله  شدن  و به  لقای پروردگار رسیدن است  پس  با فعالیت هر چه  بیشتر  دین  خدا  گسترش دهید که خدای سبحان می فرماید: بدانید که  اگر در راه  دین  خدا  برای جهاد بیرون نروید خدا  شما را  به  عذابی  درد ناک  مبتلا خواهد کرد  و قومی  دیگر را بجای شما  می گمارد و شما به خدا زیانی نرسانید هاند و خدا بر همه  چیز همه چیز تواناست.

۴-باید سعی کنیم  هیچگاه  تک بعدی نباشیم و با  عمل  کردن  به  همه  جهت اسلام  خود را بسازیم و سرباز  شایسته  ای امام  زمان  (عج) ونائب  برحقش  امام  امت باشیم  و تقوی الهی و نظم  را  در امور پیشه خود کنیم.

۵-از مکروهات پرهیز کرده  و به  مسحبات  عمل کنیم  (تقربوا الی الله با النوافل)

۶-از کلیه دوستان و آشنایان تقا ضا دارم که  این  بنده   عاصی  را از دعای خیر خود فراموش  نفرمایید و حلال نمایید  مخصوصا  مادرم  و برادرم  می خواهم که مرا  حلال  نموده  ودعا نمایند  به  خواهران و همسران وصیعت میکنم  که صبر و استقامت و بردباری در راه خدا  از فاطمه زهرا (س) و زینب  کبری (س) یاد بگیرند و در برابر  مشگلات بر خدا توکل  کرده  و صبر  نمایند و بر امام امت این قلب تپنده مسلمانان شهید پرور دعا نمایند و اگر سعادت شهادت نصیب  من شد  مرا  در زنجان دفن کنید و اگر جنازه ام  بدست نیامد بگوئید ما قربانی را که  در راه  خدا  دادایم پس  نمی گیریم  به امید زیارت  کربلا و قدس  و شادی قلب امام امت و خانواده  های  شهدا  رزمندگان اسلام  رزمهایتان پیروز و  گامهایتان استوار تا  وصول به  حکومت جهانی  اسلامی  در سراسر  جهان  و حکومت  عدل  حضرت  مهدی (عج) باشد.

خدایا  خدایا  تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار

اگر می خواهی  با خدا  سخن بگوئی دعا بخوان

 اگر میخواهی خدا با تو سخن بگوئید  قرآن مجید

اگر می خواهی خدا با تو و تو با خدا سخن بگوئی نماز بخوان

پیامبر  اسلام (ص) فرمود بهترین  اعمال  نزد خدا سه چیز  است:

۱-نماز اول وقت

۲-نیکی بر پدر مادر

۳-جهاد در راه خدا

پیامبر اسلام (ص)فرمود: مومن کم خرج و قانع است”

حب الدنیا راس کل خطیئه”           پیامبر اسلام (ص)


شهید ناصر شهبازی
تاریخ تولد :1341/09/23
تاریخ شهادت : 1361/04/26
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :تهران - بهشت زهرا



زندگی نامه 



ناصر شهبازی در سال ۱۳۴۱ در کانون  گرم مذهبی و پیرو کتب سرخ تشیع در روستای یاس کند گروس به دنیا آمد.  اولین قدم های آشنای با دین و مذهب  را در داخل خانه  و تحت  تربیت و الدین خویش برداشت.عشق و محبت باطنی خانواده به مکتب و مذهب و اهل بیت یکی از مهمترین  عوامل رشد و پرورش شهید ناصر شهبازی بود .دوران تحصیلات ابتدائی  و راهنمای با موفقیت  در همان  زادگاهش و دوسال از دوره  متوسطه  از رشته اقتصاد را در  دبیرستان شهید منتظری زنجان  طی نمود . در اولین  روزهای شروع نهضت مردم مسلملن ایران فعالیتهای چشمگیری داشت .از  جمله بعد از آماده سازی عکس و پیامهای  امام  در کتابخانه روستا شبانه بخاطر همین موضوع دستگیر شد.
ناصر دارای نبوغ و استعداد  عجیبی بود به طوری که  موفق شد  در اوان کودکی قرآن  را بدون  معلم  و استاد یادبگیرد.لیکن برای تکمیل یافته های خویش در نزد مرحوم  شیخ عبدالله که یکی  از ون محل بود مشغول یادگیری کامل قرآن  این کتاب  آسمانی شد . از همان  زمان  که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود نماز و روزه این فریضه الهی را بطور کامل  ادا می نمود در دوران  شکوفائی انقلاب علاوه بر ادامه  تحصیل در زنجان در صف اول  مبارزه  با رژیم  شاهنشاهی بود  آنچنانکه  بعضی از روستائیان که او را در چنین حالی می دیدند مادرش را سرزنش  کرده  و از  او میخواستند ناصر را از  این کارمنصرف نماید ولی مادرش با کمال جرات و شهامت به آنها پاسخ می داد که من خودم به او گفته ام که علیه شاه آشکارا مبارزه کند.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ناصر  جز و اولین افرادی بود که جذب جهاد سازندگی شد مدتی در آن نهاد مقدس مشغول تلاش  و کوشش برای  خدمت  به مردم رنج دیده و مستضعف شد.
به دنبال شروع جنگ تحمیلی  عراق  علیه ایران  اسلامی ،ناصر به نیروهای چریکی شهید چمران پیوسته و با گروه  جنگ های نامنظم تهران عازم رویارویی با دشمنان در جبهه های نبرد گردید و تا سال ۶۰ همراه با هم رزمان خود در جبهه ها مجاهدت می کرد .پس از بازگشت به زنجان در سال ۶۰ برای تسریع در ادامه سیر الی اللهی اش،سپاه را برگزید و وارد این نهاد مقدس گردید آری او نیک دریافت که نزدیک ترین راه رسیدن به حضور محبوب ازلی از این معبر است ،پس پا به  دین معبر گذاشت  و لباس سبز پاسداران اسلام و حریم ایران اسلامی را به تن کرد گوئی  نوری  بود که از قلبش تراوش نمود ودر چهره اش متجلی شد.
ناصر بیشتر  اوقات فراغتش را با یادگیری و مطالعه  قرآن مجید و مطالعه کتب  مذهبی   علمی درسی و کمک  به خانواده  در کارهای منزل  گذراندن و همیشه مشوق اهل خانه  در ارتباط با مسئائل مذکور بود.در طول جنگ  تحمیلی  در عملیاتهای پیروزمند انه بیت المقدس  و الفجر ۴ خیبر بدر و والفجر ۸ کربلای ۱ و کربلا ی ۴ شرکت فعال داشت.در عملیات  وافجر مقدماتی از ناحیه  پا مجروح شده و بعد از چند روز  استراحت از بیمارستان  مرخص  شده  و مجددا بسوی  میادین نبرد با دشمنان  حرکت می نماید.
آری  مگر گلوله یا ترکش توان جلو گیری از مجاهدت شهید  رادارد؟


وجانبازی دلاور اسلام شهید ناصر شهبازی نیز از آنان بود که تا جان  در بدن داشت هیچ چیز  مانع سیر  و حرکتش نشد.
 ناصربا استقبال  از مستحبات و اجتناب از مکروهات و تشویق افراد خانواده به یادگیری و تلاوت قرآن کریم  و صحبت با اهل بیت  (ع) و در رابطه  با مسائلی چون محجوبیت ، متانت، صبوری  و استواری در برابر مشقت ها ،احترام و کمک به همدیگر همیشه  چون  استادی  گرانقدر و معلمی دلسوز بود. او ضمن اینکه  در برخورد  هایش  مسائل ریزرا در نظر داشت  و مناسب با حال طرف مقابل خود با اوبرخورد می کرد.
اما در کنار آن با داشتن روحیه  خوشروئی و مهمان نوازی  همه را از خود راضی  و خشنود نگاه می داشت.در ارتباط  با شهادت و روحیه  شهادت طلبی ،علاوه بر آنکه خود همیشه آماده و در آرزوی  رسیدن به آن  بود، خانواده اش  را نیز با تذکر دادن  به شهامت دوستان و هم  سنگرانش می آموخت که از ابتدا خود را صبر  و بردباری  و عادت دهند و به یاد داشته باشند که امکان  ملحق شدنشان به خانواده  های شاهد وجود  دارد.
حتی روزی بعد از شهادت سردار شهید احمد یوسفی که اوبه مرخصی آمده بود وقتی می شنود که متعلقه  شهید یوسفی در مراسم تدفین  همسرش سخنرانی نموده است روبه همسرش کرده  و می گوید که او نیز  باید بعد از شهادت  وی سخنرانی کند.
آری چنین است که برای  رسیدن  به مقام  شامخ شهادت فی سبیل الله بایستی که شهید گونه زیست و شهیدگونه  مرد ! خوشا  بحال  آنان که مردن را تاسی به مولایشان  حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با فرقی در خون  و گلوی بریده  از تیغ دون دشمن انتخاب کردند.
عملیات متهورانه وبی باکانه کربلای ۴ دری بگشوده بر روی  شماری از رهروان  عاشورا را از جمله ناصر شهبازی گشود. در هنگام  عروج خونینش  مسئولیت  اطلاعات و عملیاتی یکی از تیپ های لشگر ۳۱ عاشورا رابه عهده  داشت .وی  در تاریخ۶۵/۱۰/۳  دی ماه  در عملیات کربلای ۴ با اصابت  گلوله به فرق سر  و بیرون آمده آن از گلوی تشنه اش یا حسین یا حسین  گویان در کنار آب جزیره  بوارین از شهد شیرین شهادت سیراب  و به  وصال یار پیوست.




وصیت نامه



اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد ا رسول الله  و اشهدان  علیا ولی الله
وقاتلوهم حتی لات فتنه …… (سوره انفاق آیه۳۹ )
 الهی  برای من  این بس مایه عزت است  که  بنده  تو باشم  برایم  بسی فخر است که تو خدای من  هستی پس پروردگار ا تو  آنچنانی که من دوست می دارم  و از تو می خواهم که مرا آنچنان کن که  تو دوست  می داری.                      از مناجاتهای امام علی (ع)
خدایا ! ترا شکر گزارم از اینکه در جهالت و گمراهی بودم  و مرا هدایت  کردی و از اینکه  توسط  انبیاء عظام  و ائمه  اطهار (ع) انسانها را از جهل و نادانی به طرف نور ورو شنائی رهنمود شدی  خدایا تراشکر می کنم از اینکه امام امت  چنین بت  شکنی را خلق کردی و به همه  راهنمائی  انسانها بر گزیده و مردم ایران را که  زمانی غرق در فساد و بدبختی  بودند به اسلام عزیز و قران کریم دعوت نمود و لرزه بر اندام استکبار و کفر جهانی انداخت .
ای خدای بزرگ  ما از این شکر این همه نعمت عاجز و عاجزتریم  از دست  و زبان  که بر آید گز عهده شکرش بدر آید. پس ای خدای بزرگ این رعد و برق تکاند هنده وا سطوره تقوی و جهاد و فضیلت یهنی حضرت امام  خمینی که استکبار جهانی را به وحشت  و حیرت و غوغا افکنده  و پیروزی ستمدیدگان و نابودی  ستمگران  را نوید داده  است با قدرت لایزالت حفظ کن و تا ظهور وحتی در کنار منجی عالم بشریت حضرت  بقیه الله  الا عظم امام زمان  (عج) پایدار بدار.
واینک چند تذکرمهم که  همگی باید در نظر  داشته باشیم انشاء الله.
۱-به امت  شهید پرور و انقلابی و حزب الله  وامت امام  متذکر می شوم که همچون سابق   در جبهه های نور علیه  ظلمت  و تباهی حضور داشته  باشند و با شرکت در نمازهای  جمعه و جماعات مشت  محکمی بردهان مستکبرین  وکفار  و منافقین و ضد انقلاب بزنند  و متوجه  باشند که انقلاب اسلامی  در مراحل  حساسی  است  و اگر خدای  نکرده سستی شود  در دنیا و آخرت مسئول  خواهیم بود.
۲-شما ای رزمندگان اسلام  وظیفه و مسولیت شما  به مراتب بیشتر و مشگلتر از سایر قشر هاست ،سستی و کسالت را از  خود دور کرده  و با برنامه  های انسان ساز  اسلام  به  توانای و قدرت  خود بیفزاید و شما  که جان بر کف  گرفته اید و عاشق شهادت و لقا الله  هستید ابتدا سعی کنید  کتب  و معارف اسلامی را بیشتر مطالعه کنید  واوقات خود  را بیهوده صرف نکنید اگر وقت  داشتید هر روز  حداقل یک جز قرآن مجید نهج البلاغه خصوصا خطبه  186 و مفاتیح الجنان و توضیح المسائل  حضرت امام  را  مطالعه کرده  و خودسازی نمائید و سرباز خوبی برای آقا امام زمان  (عج) باشید.
۳-نگرانی ام  این است  که سستی  و تنبلی  ما را بگیرد و در کارها ودر  امر جنگ کوتاهی کنیم  که اگر چنین  کنیم  روزی بسختی پشیمان خواهیم شد  که کار از  کار کذشته است  پس  ای برادران بدانید  که این دنیا محل تن آسائی نیست  بلکه  محل متخلق به  اخلاق الله  شدن  و به  لقای پروردگار رسیدن است  پس  با فعالیت هر چه  بیشتر  دین  خدا  گسترش دهید که خدای سبحان می فرماید: بدانید که  اگر در راه  دین  خدا  برای جهاد بیرون نروید خدا  شما را  به  عذابی  درد ناک  مبتلا خواهد کرد  و قومی  دیگر را بجای شما  می گمارد و شما به خدا زیانی نرسانید هاند و خدا بر همه  چیز همه چیز تواناست.
۴-باید سعی کنیم  هیچگاه  تک بعدی نباشیم و با  عمل  کردن  به  همه  جهت اسلام  خود را بسازیم و سرباز  شایسته  ای امام  زمان  (عج) ونائب  برحقش  امام  امت باشیم  و تقوی الهی و نظم  را  در امور پیشه خود کنیم.
۵-از مکروهات پرهیز کرده  و به  مسحبات  عمل کنیم  (تقربوا الی الله با النوافل)
۶-از کلیه دوستان و آشنایان تقا ضا دارم که  این  بنده   عاصی  را از دعای خیر خود فراموش  نفرمایید و حلال نمایید  مخصوصا  مادرم  و برادرم  می خواهم که مرا  حلال  نموده  ودعا نمایند  به  خواهران و همسران وصیعت میکنم  که صبر و استقامت و بردباری در راه خدا  از فاطمه زهرا (س) و زینب  کبری (س) یاد بگیرند و در برابر  مشگلات بر خدا توکل  کرده  و صبر  نمایند و بر امام امت این قلب تپنده مسلمانان شهید پرور دعا نمایند و اگر سعادت شهادت نصیب  من شد  مرا  در زنجان دفن کنید و اگر جنازه ام  بدست نیامد بگوئید ما قربانی را که  در راه  خدا  دادایم پس  نمی گیریم  به امید زیارت  کربلا و قدس  و شادی قلب امام امت و خانواده  های  شهدا  رزمندگان اسلام  رزمهایتان پیروز و  گامهایتان استوار تا  وصول به  حکومت جهانی  اسلامی  در سراسر  جهان  و حکومت  عدل  حضرت  مهدی (عج) باشد.
خدایا  خدایا  تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
اگر می خواهی  با خدا  سخن بگوئی دعا بخوان
 اگر میخواهی خدا با تو سخن بگوئید  قرآن مجید
اگر می خواهی خدا با تو و تو با خدا سخن بگوئی نماز بخوان
پیامبر  اسلام (ص) فرمود بهترین  اعمال  نزد خدا سه چیز  است:
۱-نماز اول وقت
۲-نیکی بر پدر مادر
۳-جهاد در راه خدا
پیامبر اسلام (ص)فرمود: مومن کم خرج و قانع است”
حب الدنیا راس کل خطیئه”           پیامبر اسلام (ص)


دلنوشته و خاطرات شهید


شهید سرافراز ناصر شهبازی در خاطرات خود روایت شیرینی از دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید.
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید سرافراز ناصر شهبازی در روایت خاطره "انحنای خلوت" یادی از جانفشانی‌های دوران دفاع مقدس می‌کند.
*انحنای خلوت
سنگرها و پایگاه‌های دشمن یکی پس از دیگری سقوط کرده و دشمن شکست مفتضحانه‌ای را متحمل شده بود و تجهیزات و خودروهای دشمن اغلب منهدم شده چهره خاصی به منطقه عملیاتی داده بودند.
رزمندگان اسلام نیز با خوشحالی و گشاده‌رویی مشغول پاکسازی سنگرهای دشمن بودند و با خمپاره‌ها غنیمتی روزگار بعثیون را سیاه کرده‌ بودند در دلم خیلی خوشحال بودم و خدا را شکر می‌گفتم که این همه پیروزی و سرافرازی نصیب لشکریان اسلام کرده و دشمنان اسلام و قرآن را به دست این عاشقان کربلای حسینی خوار و ذلیل کرده است.
به علت کارهایی که داشتم به فکر افتادم که به عقب برگردم و کارهایم را رو به راه کنم جاده‌ای نبود اگر می‌خواستم از آن‌جا که نیروها را آوردند برگردم یک روز طول می‌کشید با خودم فکر کردم چطور است که از همین جا مستقیم به طرف کوه لری بروم که نزدیک‌تر خواهد شد به همین منظور راه افتادم.
از خدا می‌خواستم قوتم را بیفزاید تا بتوانم زودتر این مسیر را بپیمایم به بالای کوه لری بلندترین کوه منطقه برسم در بالای آن نیز چند تن از برادران سنگر داشتند با یاد خدا حرکت می‌کردم و از لای به لای جنگل‌ها و درختان بلوط می‌گذاشتم هر چه می‌رفتم گویا راه طولانی‌تر می‌شد و آن طور که من از دور دیده بودم نزدیک نبود.
پس از طی یک ساعت به رودخانه قزلجه رسیدم که بین کانی مانگا و لری جریان دارد لذت می‌بردم با دیدن این همه کوه و جنگل و رودخانه و به عظمت خدا پی می‌بردم و این‌ها همه بر ایمانم می‌افزود و به یاد آن شعری می‌افتادم که:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
از آب رودخانه وضو ساختم و آماده نماز شدم در آن خلوت وحشتناک که احتمال وجود شیاطین جنی و انسی می‌رفت به خدا پناه بردم بیشتر از همیشه به یاد خدا بودم و شکر خدا را می‌کردم که به یاد خدا هستم در دلم می‌گفتم: "الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک" خدایادرست است هر را که دوست داشته باشی به رنج و درد و زحمت می‌اندازی تا تضرع و زاری او را بشنوی واقعا چه لذتی دارد که انسان در لحظات درد ورنج به خدای خود پناه برد و به خدا امیدوار باشد مصلحت را از آن خدای باری تعالی بداند و هر چه غیر خداست از دل بیرون کرده و بگوید یا الله.
چه حلاوت و شیرینی دارد که انسان در نهایت بی کسی غربت و درد و رنج به خدا امیدوار باشد و کس بی کسان را خدا بداند.
پس از اتمام نماز و شکر خدا، آتشی روشن کرده و مقداری از بلوط‌ها که زیر درخت‌ها ریخته بود جمع کردم و مائده‌ای ساده فراهم کردم.
اسلحه کلاش را برداشته و طرف قله کوه لری روان شدم در بین راه از بین درختان سرسبز بلوط می‌گذشتم، هیچ آثاری از موجود زنده نبود و گویا کسی بدان‌جا پا نگذاشته است فقط هر چند گاهی صدای پرنده‌ای و یا موجودات وحشی دیگری بود که سکوت را می‌شکست اما من هم همچنان قدم‌هایم را به یاد خدا بر می‌داشتم از میان سنگلاخ‌ها و شیارها و درختان می‌گذشتم هر چه جلوتر می‌رفتم، منظقه بیشتر حالت وحشتناک به خود می‌گرفت.
احتمال وجود عناصر ناپاک ضد انقلاب را می‌دادم اسلحه را بیشتر در دستم می‌فشردم و با توکل بر خدا قلبم را آرامش می‌گرفت.
حدود دو ساعتی راه آمده بودم تقریبا نصفه‌های راه را طی کرده بودم که ناگهان دیدم یک نفر زیر درخت خوابیده است بلافاصله اسلحه را در دستم آماده دفاع نگه‌داشتم و بر خدای بزرگ توکل کردم و در آن لحظه فکرهای گوناگون به ذهنم خطور کرد نزدیک که شدم دیدم این فرد قیافه یک پاسدار را دارد و شهید شده است.
اشک در چشمانم حلقه زد و مظلومیت شیعه در تاریخ در ذهنم مجسم شد با خود گفتم ای خدای مهربان این‌جا که هیچ آثاری از انسان و موجود زنده نیست این شهید مظلوم اینجا چه می‌کند؟ از کجا به اینجا آورده شده است؟
دیدم که در کنارش یک برانکارد، کوله پشتی، یک جفت پوتین، دو خشاب و یک اورکت سپاه وجود دارد وجود این وسایل سبب می‌شد که فکرهای مختلفی به ذهنم خطور کند با خود گفتم اصلا چه طور شد که من از این راه آمدم، تا این شهید مظلوم را ببینم.
گفتممصلحت از آن خداست واقعا این خدای مهربان بود که مرا به این راه هدایت کرد تا درس عبرت بگیرم و در میان درد و رنج و بلاها آب دیده شوم سوختگان راه کربلی حسینی را ببینم و به مظلومیت حسینیان و به بی رحمی، دنائت و پستی یزدیان عینا پی بردم.
مشاهده این شهید با آن حالت بر ایمانم می‌افزود احساس می‌کردم روحم، ایمانم و روحیه‌ام قوی‌تر از همیشه است، آماده ایثار و فداکاری و جانبازی هستم لحظاتی بود که قلم از بیان آن عاجز است فقط باید انسان در متن اینگونه مسایل باشد تا آن حالت روحی و عرفانی را درک نماید.
وسایل کنار شهید را بررسی کردم تا به هویت اوبیشتر پی ببرم دیدم روی کولهپشتی نوشته شده ست "بهروز جبرائیلیان" هیچ نشانه دیگری نبود با خود گفتم بروم انشاء الله با چند نفر دیگر از دوستان و رزمندگان بیاییم و این شهید را ببریم.
با دلتنگی و ناراحتی از این که نمی‌توانم او را با خود بیاورم راه افتادم چون راه مشخص نبود مستقیم از میان شیارها و سنگلاخ‌ها و درختان به طرف کوه لری مسافت را می‌پیمودم همه‌اش به یاد این شهید گمنام و مظلوم بودم و خدا را شکر می‌کردم که او را دیدم انشاء الله با خود می‌گفتم او را با خود خواهیم آورد و خانواده‌ای را خوشحال خواهیم کرد.
با خود می‌گفتم ای خدای بزرگ! شاید اگر من از اینجا نمی‌آمدم کس دیگری از اینجا رد نمی‌شد و این شهید عزیز در اینجا می‌ماند البته خدا مرا وسیله کرد در این لحظات قلبم به یاد خدا آرامش می‌گرفت و شکر خدا می‌کردم که "الابذکر الله تطمئن القلوب".
همچنان راه را ادامه دادم و پس از ساعت‌ها به بالای کوه لری رسیدم به همانجایی که صدامیان شکست خورده پایگاه مستحکمی در آنجا داشتند و در عملیات والفجر 4 به دست غیور مردان اسلام فتح شده بود در آنجا مسئله را به برداران تعریف کردم قرار شد که در فرصت مناسب برویم آن شهید را بیاوریم.
از آن پس همیشه به فکر او بودم و شب‌ها خوابم نمی‌گرفت تا این که چند روز بعد به همراه چند تن از برادران تخلیه شهدا به همراه سه رأس قاطر رفتیم وشهید مظلوم را آوردیم.
گفتنی است شهید امیر الله نور محمدی فرزند حمدالله در تاریخ چهارم دی ماه سال 1363 به شهادت رسید.
شایان ذکر است سردار ناصر شهبازی جانشین اطلاعات عملیات لشکر 17 علی ابن ابی طالب در تاریخ سوم بهمن ماه سال 1365 به شهادت رسید.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها