ناصر شهبازی در سال ۱۳۴۱ در کانون  گرم مذهبی و پیرو کتب سرخ تشیع در روستای یاس کند گروس به دنیا آمد.  اولین قدم های آشنای با دین و مذهب  را در داخل خانه  و تحت  تربیت و الدین خویش برداشت.عشق و محبت باطنی خانواده به مکتب و مذهب و اهل بیت یکی از مهمترین  عوامل رشد و پرورش شهید ناصر شهبازی بود .دوران تحصیلات ابتدائی  و راهنمای با موفقیت  در همان  زادگاهش و دوسال از دوره  متوسطه  از رشته اقتصاد را در  دبیرستان شهید منتظری زنجان  طی نمود . در اولین  روزهای شروع نهضت مردم مسلملن ایران فعالیتهای چشمگیری داشت .از  جمله بعد از آماده سازی عکس و پیامهای  امام  در کتابخانه روستا شبانه بخاطر همین موضوع دستگیر شد.
ناصر دارای نبوغ و استعداد  عجیبی بود به طوری که  موفق شد  در اوان کودکی قرآن  را بدون  معلم  و استاد یادبگیرد.لیکن برای تکمیل یافته های خویش در نزد مرحوم  شیخ عبدالله که یکی  از ون محل بود مشغول یادگیری کامل قرآن  این کتاب  آسمانی شد . از همان  زمان  که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود نماز و روزه این فریضه الهی را بطور کامل  ادا می نمود در دوران  شکوفائی انقلاب علاوه بر ادامه  تحصیل در زنجان در صف اول  مبارزه  با رژیم  شاهنشاهی بود  آنچنانکه  بعضی از روستائیان که او را در چنین حالی می دیدند مادرش را سرزنش  کرده  و از  او میخواستند ناصر را از  این کارمنصرف نماید ولی مادرش با کمال جرات و شهامت به آنها پاسخ می داد که من خودم به او گفته ام که علیه شاه آشکارا مبارزه کند.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ناصر  جز و اولین افرادی بود که جذب جهاد سازندگی شد مدتی در آن نهاد مقدس مشغول تلاش  و کوشش برای  خدمت  به مردم رنج دیده و مستضعف شد.
به دنبال شروع جنگ تحمیلی  عراق  علیه ایران  اسلامی ،ناصر به نیروهای چریکی شهید چمران پیوسته و با گروه  جنگ های نامنظم تهران عازم رویارویی با دشمنان در جبهه های نبرد گردید و تا سال ۶۰ همراه با هم رزمان خود در جبهه ها مجاهدت می کرد .پس از بازگشت به زنجان در سال ۶۰ برای تسریع در ادامه سیر الی اللهی اش،سپاه را برگزید و وارد این نهاد مقدس گردید آری او نیک دریافت که نزدیک ترین راه رسیدن به حضور محبوب ازلی از این معبر است ،پس پا به  دین معبر گذاشت  و لباس سبز پاسداران اسلام و حریم ایران اسلامی را به تن کرد گوئی  نوری  بود که از قلبش تراوش نمود ودر چهره اش متجلی شد.
ناصر بیشتر  اوقات فراغتش را با یادگیری و مطالعه  قرآن مجید و مطالعه کتب  مذهبی   علمی درسی و کمک  به خانواده  در کارهای منزل  گذراندن و همیشه مشوق اهل خانه  در ارتباط با مسئائل مذکور بود.در طول جنگ  تحمیلی  در عملیاتهای پیروزمند انه بیت المقدس  و الفجر ۴ خیبر بدر و والفجر ۸ کربلای ۱ و کربلا ی ۴ شرکت فعال داشت.در عملیات  وافجر مقدماتی از ناحیه  پا مجروح شده و بعد از چند روز  استراحت از بیمارستان  مرخص  شده  و مجددا بسوی  میادین نبرد با دشمنان  حرکت می نماید.
آری  مگر گلوله یا ترکش توان جلو گیری از مجاهدت شهید  رادارد؟


وجانبازی دلاور اسلام شهید ناصر شهبازی نیز از آنان بود که تا جان  در بدن داشت هیچ چیز  مانع سیر  و حرکتش نشد.
 ناصربا استقبال  از مستحبات و اجتناب از مکروهات و تشویق افراد خانواده به یادگیری و تلاوت قرآن کریم  و صحبت با اهل بیت  (ع) و در رابطه  با مسائلی چون محجوبیت ، متانت، صبوری  و استواری در برابر مشقت ها ،احترام و کمک به همدیگر همیشه  چون  استادی  گرانقدر و معلمی دلسوز بود. او ضمن اینکه  در برخورد  هایش  مسائل ریزرا در نظر داشت  و مناسب با حال طرف مقابل خود با اوبرخورد می کرد.
اما در کنار آن با داشتن روحیه  خوشروئی و مهمان نوازی  همه را از خود راضی  و خشنود نگاه می داشت.در ارتباط  با شهادت و روحیه  شهادت طلبی ،علاوه بر آنکه خود همیشه آماده و در آرزوی  رسیدن به آن  بود، خانواده اش  را نیز با تذکر دادن  به شهامت دوستان و هم  سنگرانش می آموخت که از ابتدا خود را صبر  و بردباری  و عادت دهند و به یاد داشته باشند که امکان  ملحق شدنشان به خانواده  های شاهد وجود  دارد.
حتی روزی بعد از شهادت سردار شهید احمد یوسفی که اوبه مرخصی آمده بود وقتی می شنود که متعلقه  شهید یوسفی در مراسم تدفین  همسرش سخنرانی نموده است روبه همسرش کرده  و می گوید که او نیز  باید بعد از شهادت  وی سخنرانی کند.
آری چنین است که برای  رسیدن  به مقام  شامخ شهادت فی سبیل الله بایستی که شهید گونه زیست و شهیدگونه  مرد ! خوشا  بحال  آنان که مردن را تاسی به مولایشان  حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با فرقی در خون  و گلوی بریده  از تیغ دون دشمن انتخاب کردند.
عملیات متهورانه وبی باکانه کربلای ۴ دری بگشوده بر روی  شماری از رهروان  عاشورا را از جمله ناصر شهبازی گشود. در هنگام  عروج خونینش  مسئولیت  اطلاعات و عملیاتی یکی از تیپ های لشگر ۳۱ عاشورا رابه عهده  داشت .وی  در تاریخ۶۵/۱۰/۳  دی ماه  در عملیات کربلای ۴ با اصابت  گلوله به فرق سر  و بیرون آمده آن از گلوی تشنه اش یا حسین یا حسین  گویان در کنار آب جزیره  بوارین از شهد شیرین شهادت سیراب  و به  وصال یار پیوست.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها